سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
یکشنبه 87 تیر 30 , ساعت 12:50 عصر
به گزارش خبرگزاری فارس، مهدی خیبری در خصوص نحوه فعالیت اتحادیه فوتبال باشگاه‌های ایران و واگذاری امتیاز باشگاه‌ها به استان‌ها گفت ‌و گویی با خبرنگار خبرگزاری فارس انجام داد که متن آن را در زیر می‌خوانید:

* فدراسیون باید نقش سیاستگذاری داشته باشد
هر اتحادیه و انجمن مرتبط با فوتبال مانند انجمن داوران، ‌مربیان و بازیکنان باید ابتدا اساسنامه خود را تهیه و آن را به تایید فدراسیون برساند و حق عضویت خود را پرداخت کند. شاید روزگاری در فوتبال به جایی برسیم که مثلا برگزاری کلاس آموزشی را به انجمن مربیان واگذار کنیم. در کشوری مثل انگلیس، انجمن مربیان بیش از سی هزار عضو دارد و کارهای آموزشی را انجام می‌دهد و فدراسیون نقش سیاست‌گذاری، نظارت و تصویب آئین نامه‌ها را دارد.

* سازمان لیگ مستقل از فدراسیون است
سازمان لیگ اکنون از فدراسیون جدا شده؛ اما با انجمن‌های دیگر متفاوت است. باید رابطه نزدیکی با فدراسیون داشته باشد و از کمیته داوران استفاده کند. در هیچ کجای دنیا اتحادیه‌ها باشگاه‌ها به این شکل که در ایران هست، وجود ندارد. اگر در انگلیس گفته می‌شود جام اتحادیه، در آنجا به فدراسیون اتحادیه می‌گویند یا سازمان بوندس لیگا، سازمان کالچو و ... وجود دارد.

* رابطه حقوقی فدراسیون و اتحادیه باید مشخص شود.
در ایران خلط مبحث صورت گرفته است. باید ابتدا اساسنامه اتحادیه باشگاه‌ها مورد تایید فدراسیون قرار بگیرد و عضو فدراسیون شود. ساختار تشکیلاتی و حقوقی آن هم مشخص شود. ساختار تشکیلاتی آن به خودشان مربوط است؛ اما درباره ساختار حقوقی و اینکه چه نوع رابطه‌ای با فدراسیون داشته باشد، باید مشخص باشد چرا که برداشت‌های مختلفی وجود دارد.

* سازوکار انتقال باشگاه‌ها مناسب نیست
در مورد انتقال امتیاز باشگاه‌های تهران به استان‌ها باید بگویم که اصل طرح بسیار خوب و پسندیده است. اینکه فوتبال در شهرستان‌ها زنده شود و تماشاگران بیشتری به ورزشگاه‌ها بیایند، بسیار خوب است؛ اما باید ساز و کار درستی داشته باشد. مسئله هویت در باشگاهداری بسیار مهم است و برای آنکه یک تیم در یک استان یا شهر صاحب هویت شود، حداقل به سه تا پنج سال زمان نیاز است. هویت باشگاه‌ها خریدنی نیست.

* هویت سوزی به جای هویت‌سازی
با انتقال یک باشگاه به استان آذربایجان شرقی، دو اتفاق بد رخ می‌دهد. اول تیمی مثل تراکتورسازی که هویت دارد، آن را از دست می‌دهد و دوم، تیمی که از تهران به این استان منتقل ‌شده، هویت خود را از دست داده است. با انتقال امتیاز باشگاه‌ها به استان‌ها، به جای هویت سازی، هویت سوزی می‌کنیم. در انگلیس تیمی مثل لیدز یونایتد که حدود صد سال سابقه دارد، با وجود حضور در لیگ دسته سوم، همچنان تماشاگر دارد زیرا قدمت صدساله ارزش دارد.

* نساجی مازندران را حمایت کنید
قبول دارم که برخی تیم‌های تهرانی طرفدار نداشتند؛ اما باید برای این مسئله تدبیری اندیشید؛ نه آنکه صورت مسئله را پاک کرد. انتقال اینگونه باشگاه‌ها مانند آن است که درختی را از ریشه قطع کنیم و آن را به محل جدیدی ببریم. درخت تا زمانی که خودش شاداب است، سرحال می‌ماند؛ اما بعد از آنکه خشک شد، از بین می‌رود چون بی‌ریشه است. باشگاه‌داری مسئله ساده‌ای نیست. برای باشگا‌ه‌هایی مثل راه‌آهن، پیکان، پاس و ...، خون دل‌ها خورده شده تا قدمت پیدا کرده‌اند. باشگاهی مثل نساجی مازندران یک باشگاه قدمت‌دار در مازندران است که می‌توان با کمی توجه و برنامه مدون سه ساله، دوباره اوج بگیرد. به این شکل، بازیکنان برای پیراهن باشگاه‌های خود احترام قائل می‌شوند. زمان بازیگری ما به تیم هما تعصب داشتیم. با این شرایط می‌توان به بازیکنان تعصب به پیراهن را آموخت.

* روش خطرناک انتقال باشگاه‌ها
در تهران حدود یک صد تیم در رد‌ه‌های مختلف فعالیت می‌کنند تا خود را به لیگ دسته دوم و لیگ دسته اول و لیگ برتر برسانند. با انتقال باشگاه‌ها به شهرستان‌ها، انگیزه این تیم‌ها از بین می‌رود و مانند آب سردی است که روی بازیکنان این تیم‌ها ریخته می‌شود. می دانید بعد از انتقال باشگاهی مثل سپاهان نوین اصفهان، امید چند هزار جوان ناامید شد؟ مسئله فقط 23 بازیکن تیم سپاهان نیست، جوانان بسیاری در تیم‌های مختلف استان تلاش می‌کنند تا تیم خود را به لیگ برتر برسانند اما به راحتی و با پرداخت مبلغی، زحمت جوانان استان به هدر می‌رود. این روش انتقال باشگاه‌ها بسیار خطرناک، مریض، غیرقابل توجیه و غیرکارشناسی است.

* فوتبال ایران 40 سال به عقب رفت
با این گونه انتقال باشگاه‌ها به استان‌ها، فوتبال ایران چهل سال عقب رفت. به خوبی به یاد دارم که در دهه 1340 تیم‌های منتخب شهرستان‌ها درست کردیم. حالا که باشگاه‌ها را به استان‌ها می دهیم، در واقع به دهه 40 بازگشته‌ایم. این روش را غیر کارشناسی می دانم.

* به بازیکنان تعصب یاد بدهیم
از سر دلسوزی و بدون غرض‌ورزی حرف می‌زنم و در هیچ باشگاهی منفعتی ندارم. اگر هویت باشگاه‌ها را رعایت کنیم و بازیکنان نسبت به پیراهن تیم خود تعصب داشته باشند، در تیم ملی هم با تمام وجود بازی خواهند کرد. یک تماشاگر خارجی می‌گوید من را با پرچم تیم باشگاهم دفن کنید زیرا به تیم محبوب خود عشق می‌ورزد. باید بر مسئله هویت تاکید کرد. زیرساخت‌های نرم افزاری مهم است. تمام این مسائل در فوتبال به هم ربط دارند. چرا اکنون بازیکن به پیراهن تیم ملی به‌حرمتی می‌کند و آن را به نیمکت می‌کوبد؟ باید خودمان بحث هویت و تعصب را به بازیکنان آموزش دهیم.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ