تابستان عجیب و غریبی است برای فوتبال اروپا، امسال. تابستان یعنی فصل نقل و انتقالات، یعنی یک بازار پر از شایعه و تا تبدیل شدن به یک واقعیت اعصاب کلی آدم یا همان هوادار عادی را خرد می کند و ... تابستان شروع نشده رئال مادرید به سراغ رونالدو می رود و پسرک پرتغالی را دچار وسوسه می کند که اولدترافورد را ترک کند و این قصه همچنان ادامه دارد. مورینیو در اینتر مشغول به کار شده است و تا زمانی که بیکار بود سایه اش بر روی نیمکتهای متزلزل مربیگری در سرتاسر باشگاه های اروپایی در حال گردش بود و اکنون که در جایی سکنی یافته است سعی در جذب بازیکنان موردنظر خود دارد و مسلماً موراتی نیز مهره های موردنظر او را به جوزپه مه آتزا خواهد آورد و این یعنی مصادف با ناراحتی اسکولاری و دیگر مربیان. میلان شکار بزرگی کرده است و رونالدینیوی تمام شده در بارسا را به سان سیرو می آورد شاید که احیا شود ولی آنها خود دوباره تبدیل به یک صید شده اند چرا که بعد از خواباندن ماجرای رئال و کاکا اکنون می بینند که چلسی و صاحب متمولش ـ آبراموویچ ـ قصد دارد تا انتقال بزرگ تاریخ فوتبال را به نام خود کرده و کاکا را از چنگ آنها در بیاورد. چلسی در حالی دست طمع به سوی کاکای میلانیها دراز کرده است که مطمئن نیست دروگبا یا لمپارد را در فصل آینده در جمع بازیکنان خود داشته باشد. ولی به هر حال اگر تمام این نقل و انتقالات بزرگ اگر صورت بگیرد و یا نیمی از آن فصل پیش روی فوتبال اروپایی چقدر جذاب می شود؟

بگذریم از اینها. در میانه هیاهوی اینتر و چلسی بر سر لمپارد، دنیس برگ کمپ هلندی صریحاً به لمپارد هشدار می دهد که انتقالش به ایتالیا به سودش نخواهد بود. بسیاری می گویند که برگ کمپ ترس از این دارد که بازیکن مستعد انگلیسی به سرنوشت او در اینتر دچار شود.

ماجرای اینتر و برگ کمپ؟!

دوران حضور برگ کمپ در سری آ دوران خوشایندی برای او نبود. او در بهار 1993 به اینتر رفت در حالی که انتظارات زیادی از او می رفت. مدت زیادی از قهرمانی اینتر در سال 1989 در ایتالیا نمی گذشت و آنها نمی دانستند که باید برای رسیدن به قهرمانی بعدی باید بیش از یک دهه را در انتظار بمانند. قهرمانی اینتر با پاسخ دندان شکن همشهری قرمز و سیاه پوششان روبرو شده بود. در آن روزها روسونری در فوتبال اروپا در آسمانها سیر می کرد و تمام بزرگان اروپا را به زانو درآورده بود، قهرمانی های چهارگانه در فوتبال اروپا و همچنین قهرمانی های متعدد در کالچیو. اینتری ها هم امیدوار بودند که برگ کمپ برای آنها همان کاری را بکند که هموطنانش در میلان ـ فان باستن، رودگولیت و رایکارد ـ انجام داده اند ولی چه انتظار بیهوده ای.

گذشته از اینها، برگ کمپ و اینتر اولین فصل همراهی شان را به سختی به پایان بردند و در حالی که در پایان فصل به سختی از خطر سقوط خود رهانیدند. اینتری که نتیجه نمی گرفت مدام مربی عوض می کرد و در طول دو سال چهار مربی را بر روی نیمکت خود دید از بانیولی، مارینی و بیانکی و سوارز که هر کدام سبک مورد نظر خودشان را در اینتر پیاده می کردند و این برگ کمپ بدشانس بود که به خوبی در این رفت و آمدهای مربیان دیده نشد.

کسانی که برگ کمپ حاضر در هایبوری را مشاهده کرده اند به هیچ وجه نمی توانند بخودشان بقبولانند که او روزگاری در اینتری بازی می کرده است که اصلاً با هم جور نیامده اند. سبک بازی دو کشور صاحب فوتبال از هم متفاوت بوده و است، و برگ کمپ در فوتبال انگلیس به آسانی با استمداد از توانایی های فردی خود و سرعتش خود را با آن تطبیق داد در حالیکه در ایتالیا اینگونه نبود. مطمئناً امروزه او بعنوان یک بازیکن سابق که دیری نیست از فوتبال کنار کشیده تجربیاتی دارد که نمیتوان آنها را نادیده گرفت. او بخوبی تفاوت سبکهای فوتبالی، لیگ برتر و کالچیو را درک کرده است.

برگ کمپ در مدت کوتاه حضورش در ایتالیا نتوانست با مدافعان سرسخت کالچیو کنار بیاید و سرانجام نبرد را به آنها واگذار کرد و از بازی کناره گرفت. البته هرج و مرجی را که همراه اینتر هم بود نباید از یاد برد.

اما هر چه باشد این تجربه برگ کمپ است و نمی توان 100 درصد تایید کرد که در مورد لمپارد انگلیسی نیز تکرار خواهد شد. از دوران حضور برگ کمپ در اینتر بیش از یک دهه می گذرد و فوتبال ایتالیا و تیم اینتر و مربی بزرگش ـ مورینیو ـ بعنوان یک عرصه خارجی جذابیت های خاص خودش را برای لمپارد دارد. با حضور دکو در چلسی باید انتظار داشت که اسکولاری بیشتر نگاهش به سوی او باشد تا لمپارد و اگر بخواهیم شاهد فصلی باشیم که لمپارد دیگر آن طراوت و شادابی گذشته را نداشته باشد پس چه بهتر که او دست به ریسک بزرگ زندگی اش زده و راهی اینتر شود. یکی از ترانسفرهای داغ تابستان 2008 فوتبال اروپا.